یه بار از فشار دستشویی داشتم میترکیدم ؛ تا رسیدم خونه پریدم توی موال و
شروع کردم به باز کردن دکمه های پیرهنم ، به دکمه آخر که رسیدم یادم افتاد
عههههه نباید پیرهنمو دربیارم !!!
هیچی دیگه انقد خندیدم که همون یه ذره مقاومتی هم که داشتم از بین رفت و … بگذریم !